کربلا


[ شنبه 24 مهر 1395 ] [ 8:22 ] [ گل نرگس ]
[ ]

امام حسین

دل اگر از حسین بگیرم چه کنم

بی عشق حسین اگر بمیرم چه کنم

فردا که کسی را به کسی کاری نیست

دامان حسین اگر نگیرم چه کنم


[ شنبه 24 مهر 1395 ] [ 8:18 ] [ گل نرگس ]
[ ]

صحنه شهید شدن حضرت عباس


[ یک شنبه 18 مهر 1395 ] [ 14:50 ] [ گل نرگس ]
[ ]

علم دار کربلا


[ جمعه 16 مهر 1395 ] [ 18:25 ] [ گل نرگس ]
[ ]

کربلا


[ جمعه 16 مهر 1395 ] [ 15:23 ] [ گل نرگس ]
[ ]

عشق حسین

دلم بدجور هوای کربلا را میخواهد.

رسیدن ماه محرم،ماه عزا را به همه تسلیت عرض میکنم.

[ جمعه 16 مهر 1395 ] [ 1:9 ] [ گل نرگس ]
[ ]

یا امام حسین


[ جمعه 16 مهر 1395 ] [ 1:7 ] [ گل نرگس ]
[ ]

عاشقان وعزاداران امام حسین


[ جمعه 16 مهر 1395 ] [ 1:7 ] [ گل نرگس ]
[ ]

کربلا


[ جمعه 16 مهر 1395 ] [ 1:6 ] [ گل نرگس ]
[ ]

عشق به امام حسین


[ جمعه 16 مهر 1395 ] [ 1:5 ] [ گل نرگس ]
[ ]

خدا


[ دو شنبه 12 مهر 1395 ] [ 21:5 ] [ گل نرگس ]
[ ]

فلسفه دین خدا

دانشجویی به استادش گفت:استاد!اگر خدا را به من نشان بدهید عبادتش میکنم و تا وقتی

خدا را نبینم او را عبادت نمیکنم!استاد به انتهای کلاس رفت و به آن دانشجو گفت:آیا مرا میبینی؟

دانشجو پاسخ داد:نه استاد!وقتی پشت من به شما باشد مسلما شما را نمیبینم... 

استاد کنار او رفت و نگاهی به او کرد و گفت:تا وقتی به خدا پشت کرده باشی او را نخواهی دید!


[ دو شنبه 12 مهر 1395 ] [ 20:56 ] [ گل نرگس ]
[ ]

آموزنده


[ دو شنبه 12 مهر 1395 ] [ 20:55 ] [ گل نرگس ]
[ ]

قدم زدن با خدا

در ساحل ماسه ای با خدا قدم میزدم،به پشت سرم نگاه کردم جاهایی که از خوشی ها

حرف زده بودیم دو رد پا بود و جاهایی که از سختی ها حرف زده بودیم جای یک ردپا بود

به خدا گفتم در سختی ها کنارم نبودی؟گفت آن ردپایی که میبینی من هستم،تو را در

سختی ها به دوش میکشیدم!!!


[ دو شنبه 12 مهر 1395 ] [ 20:46 ] [ گل نرگس ]
[ ]

امام زمان


[ چهار شنبه 7 مهر 1395 ] [ 23:23 ] [ گل نرگس ]
[ ]

خداوندا

ای بنده من!هنگامی که تو به نماز می ایستی،

من چنان به حرفهایت گوش میدهم که گویی همین یک

بنده را دارم،ولی تو چنان با من حرف میزنی گویا چند خدا داری.


[ چهار شنبه 7 مهر 1395 ] [ 22:54 ] [ گل نرگس ]
[ ]

امام زمان

ای کاش شبی ظهور میکرد بهار

از کوچه ی دل عبور می کرد بهار

من زرد ترین قصه ی عشقم

یک لحظه مرا مرور میکرد بهار 

اللهم عجل لولیک الفرج

 


[ چهار شنبه 7 مهر 1395 ] [ 22:49 ] [ گل نرگس ]
[ ]

سرگرمی


[ چهار شنبه 7 مهر 1395 ] [ 22:24 ] [ گل نرگس ]
[ ]

پندانه

داستانی زیبا برای شما

 

مادر اولم که ...

 

مادر پسر هشت ساله ای فوت کرد و پدرش با زن دیگری ازدواج کرد.یک روز پدرش از او پرسید:((پسرم به نظرت فرق بین مادر اول و مادر جدید چیست؟))

پسر با معصومیت جواب داد:((مادر اولی ام دروغگو بود اما مادر جدیدم راستگو است.))

پدر با تعجب پرسید:((چطور؟))

پسر گفت:((قبلا من هر چقدر با شیطنت هایم مادرم را اذیت میکردم می گفت اگر اذیتش کنم از غذا خبری نیست اما من به شیطنت هایم ادامه میدادم.

با این حال وقت غذا صدایم میکرد و به من غذا میداد،ولی حالا هر وقت شیطنت میکنم مادر جدیدم میگوید اگر از اذیت کردن دست برندارم به من غذا نمیدهد

والآن دو روز است که من گرسنه ام.))

 


[ چهار شنبه 7 مهر 1395 ] [ 21:31 ] [ گل نرگس ]
[ ]

خدای من


[ دو شنبه 5 مهر 1395 ] [ 18:34 ] [ گل نرگس ]
[ ]

خدایا هر چه تو میخواهی همان...

یک روز حضرت موسی به خداوند متعال عرض کرد:

من دلم میخواهد یکی از اون بندگان خوبت را ببینم.

خطاب اومد:برو تو صحرا.اونجا مردی هست داره کشاورزی میکنه.او از خوبان درگاه ماست.

حضرت اومد دید یه مردی هست داره بیل میزنه و کار میکنه.حضرت تعجب کرد که چطور به 

درجه ای رسیده که خداوند میفرماید از خوبان ماست.از جبرئیل پرسید.جبرئیل عرض کرد:

الآن خداوند بلائی بر او نازل میکند ببین او چیکار میکنه.بلائی نازل شد که آن مرد در یک لحظه

هردو چشمش را از دست داد.فورا نشست.بیلش را زمین گذاشت.گفت:مولای من تا تو مرا 

بینا می پسندیدی من داشتن چشم را دوست می داشتم.حال که تو مرا کور می پسندی

من کوری را بیش از بینایی دوست دارم.حضرت دید این مرد به مقام رضا رسیده.رو کرد به آن 

مرد و فرمود:ای مرد من پیغمبرم،مستجاب الدعوه.میخوای دعا کنم خدا چشاتو بهت برگردونه؟

گفت:نه

حضرت فرمود:چرا؟

گفت:آنچه مولای من برای من اختیار کرده بیشتر دوست دارم تا آنچه را که خودم برای خودم 

بخواهم


[ دو شنبه 5 مهر 1395 ] [ 13:18 ] [ گل نرگس ]
[ ]

فقط یک نگاه


[ یک شنبه 4 مهر 1395 ] [ 19:18 ] [ گل نرگس ]
[ ]


[ جمعه 2 مهر 1395 ] [ 10:33 ] [ گل نرگس ]
[ ]

عشق فقط خدا


[ پنج شنبه 1 مهر 1395 ] [ 18:31 ] [ گل نرگس ]
[ ]